انقدری خسته ی هیئت رفتنای هر شب و هر لحظه بودم که هرچی میخوابم خستگیم در نمیره.بنظرم همون یه گُله راهی که از ورودی پارک ارم تا ورودی ریحانه الحسین پیاده میرفتیم خودش خسته کننده بود.ظهر عاشورا هم که هیچ.فکر کنم دوساعتی پیاده رفتیم توی آفتاب تا برسیم به دسته.امسال یک کمی متفاوت بود و احتمالا سالِ دیگه این کارو نمیکنمفکر میکنم نرگس هم اندازه ی من و شاید بیشتر ؛ خسته شده بود.ولی خب هیچی نگفت جدای از اون ماسک بود که تقریبا نفسم رو بُرونده بود و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیکاسو هنر Jessica آموزش کامل واتس اپ فرکتال هنر اخبار و اطلاعات جامع سینما خرید نمونه سوالات مهندسی اخبار کتاب پروژه فیلم کلیپ برنامه منتخب بهترین مطالب روز نفیس موزیک